به تو چه؟!

ساخت وبلاگ
البته شاید فکر کرد خیلی پولداریم ولی بازم درستش نبود.... 

یه سینی 

تابه بزرگ نداشتم...... 

نمیدونم اینو

به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 143 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:09

6 ماه جلو اونا وایسه و دعوا با آون همه فشار وایسه و بخواد یکتنه گفت سخت بدستت آوردم چون هیچ کس نخواست قهر با ننش، قهر با آقاش... فشار جهیزیه جنگیدعشق باید لایقش شم باید باید چون بعد خدا فقط ما همو دار به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 137 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:09

کثافتا، ننه ای میگه زنش دروغ میگه من رسولو میشناسم، رسول نخواسته ما بفهمیم زنش پاشو گچ گرفته، هرچی میگذره زیر سر زنشه، با قسم من هم عوضی میگفت حمیده طلبکار بود، عوض اینکه من دلخور باشم که بعدفهمیدنشون به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 141 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:09

بگم با این خانوادت، طلبکارم شدن حال به هم زنن، مامانش میگفت به سن نیس، گفتم من 10 سال کوچیکترم، میدونستن و یه زنگ نزدن، اگه نگران بودین زنگ میزدین، عوضی ها، رسولم با این خانواده مزخرفش البته مامانش و به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 148 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:09

همیشه تا درس خوندم توی دبیرستان، براشون عالی بود تا مثل سگ شب تا صبح زجه میزدم و قسم دروغ میخوریم واسه دوستام که من آون صفحم و فلان، هیچوقت نگفتن دروغ نگو به قسم خودت باش برو کلاس ورزش، قوی شو، موقع د به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 123 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:09

سالها تا همین امشب به خاطر اینکه زندگیم مورد تایید دیگران به خصوص پدر و مادرم نبود، تویه گودال گیر کرده بودم، همیشه خلا داشتم، همین الانم نمیگم کامل رفع شده، امشب مطلب دختر رو خوندم و به خودم افتخار ک به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 144 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:09

چون مادر کنترل گر داشتم نقشه عشقرسول به من آون حس پذیرفته شدن رو داد که همینطوری قبولت دارم، ولی از پدر و مادرم همیشه دنبال تاییدشون بودم، رسول گفت میخوای بری کار قبولت دارم نری قبولت دارم، درس بخونی به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:09

امروز 7 مرداد 98، حنابندان حسین 

فهمیدم باید زندگیمو بچسبم، هرکس تو هر وضعیتی هست باید خارجو انتخاب کنه برای فرار یا نه چون از اخلاق زندایی از اخلاق مینا، وای شوهر کردی تنهاش گذاشتی فلان..... به تو چه. 

عجب آدم ها متفاوت میشن و عجب عجیبه روزگار 

 

به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:09

تو کوچمون یه توله سگ پیدا کردم، فکر کنم دو هفتش بود، بچه ها از روستا آورده بودنش و از مادرش جداش کرده بودن، بچه های عوضی، هرچند این به خاطر فرهنگ جامعه ماست که فقط جامعه پرداخت به چیزای مزخرف و یکم فر به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 127 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:09

قرار بود 3شنبه یعنی فردا یا پس فردا بریم شمال، گفتم موقع رفتن وسایل میلاد رو هم توی تهران بهش بدیم گفت موقع برگشت، گفتم فرق رفت با برگشت چیه تازه من موقع برگشت گیج باید برم کلاس، گفت خب چرا بریم تهران به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:09